به گزارش شهرآرانیوز، دوران حیات پربار امامهشتم (ع) میان سالهای ١٤٨ تا ٢٠٣قمری بود و از ٥٥سال عمر مبارک آن حضرت، بیست سالش به مدت امامت ایشان تعلق داشت که هفده سال در مدینه و سه سال در خراسان گذشت. عصر آن امام بزرگوار، عصر شکوفایی علم و دانش بود و مأمون برای آنکه آن حضرت در گفتگو مغلوب شود و از چشم مردم بیفتد، بزرگان علمای ادیان مختلف و متکلمان را به مناظره با ایشان میخواند، اما برخلاف انتظار او، امام بر همه چیره میشد و آنان را دربرابر حق، به اقرار و اعتراف وامیداشت و همگان از دانش و احاطه امام به کتابهای آسمانی شگفتزده میشدند.
بخش بزرگی از گفتار و سیره حضرت به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به شرح، تبیین و عینیت بخشیدن کتاب خدا اختصاص دارد، بنابراین میتوان در دیدی فراتر از آنچه یاد میشود، به گزارش و شرح و تفسیر قرآن در بیان امام پرداخت. آنچه از ایشان در ابواب مختلف فقه یاد شده است، به گونهای تبیین و تفصیل آیاتالاحکام و اوامر و نواهی الهی است و آنچه درباره توحید، نبوت، امامت، معاد، ایمان، کفر و دیگر مسائل اعتقادی بهجای مانده است، شرح و بسط معارف اعتقادی قرآن است. اندرزها، آداب و اخلاق کریمانه آن حضرت، آیات اخلاقی قرآن را حکایت میکند. کوتاه سخن اینکه قرآن کریم در «اندیشه»، «گفتار» و «کردار» امام علیبنموسیالرضا (ع)، تجسم و عینیت تمام یافته است.
مأمون از حضور امامرضا (ع) در نزد خود اظهار مباهات میکرد و از وجود آن امام همام در تشکیل نشستها و مناظرههای علمی میان دانشمندان مذاهب مختلف بهره میبرد. امامرضا (ع) نیز این شرایط را فرصت مناسبی برای بیان حقایق دین اسلام و تبیین آموزههای قرآنی میدانستند و با بهره فراوانی که از علم و دانش و اخلاق و معنویت داشتند، به استدلال و گفتگو با اهل دانش و مناظره میپرداختند.
ازآنجاکه منبع دانش آن حضرت، کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم (ص) بود، طبیعتا به این دو منبع غنی و بااهمیت استناد میکردند. نمونههایی از استدلالهایی که آن امام بزرگوار با استناد به قرآن کریم بیان کردهاند، در این نوشتار از نظر میگذرد. در ادامه گفتاری از دکتر محمدعلی مهدویراد، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران، را میخوانید که در این گفتار، میراث قرآنی امامرضا (ع) را تحلیل کرده است.
ما از همه امامان، تفسیر مستقلی که خود یا شاگردانشان کتابت کرده باشند، نداریم؛ مثلا مصحف علی (ع) را من با تحلیل خاصی تفسیر میدانم که وجود دارد، اما روایات راهگشا، دقیق، جهتدهنده و تبیینکننده از همه ائمه وجود دارد که تفاسیر برخی ائمه در مجموعههایی جمع شده است.
از امامرضا (ع) روایات تفسیری بسیاری داریم که در ضمن مناظراتی که در خراسان شکل گرفته، بیان شده است. برخی از این تفاسیر حالت تأویلی دارد و برخی، تفسیر ظاهری آیات است.
یک کتاب یکجلدی، روایات تفسیری امامرضا (ع) را جمع کرده است که چندان کامل نیست. یک کتاب دوجلدی را هم معاونتفرهنگی آستانقدسرضوی چاپ کرده که یکی از فضلا آن را آماده کرده است و این کتاب هم متأسفانه کامل نیست و برخی مطالب، جا افتاده است. در اینجا من به کلیاتی درباره روایات تفسیری امامرضا (ع) اشاره میکنم.
اولین نکته بسیار مهم در تفسیر روایی منقول از حضرت رضا (ع)، تکیه بر جریان امامت و پیشوایی و رهبری در روایات است. این نکته را هم در روایات تفسیری و هم در روایات مستقل حضرت بهصورت خیلی برجسته میبینیم که نمونهای از آن به حدیث سلسلهالذهب مشهور شده است که میفرمایند: «کلمه لاإلهَإلَّاا... حِصنی، فَمَن دَخَلَ حِصنی أمِنَ مِن عَذابی. بِشُروطِها و أنَا مِن شُروطِها». امام در این حدیث، امامت خود و دیگر ائمه را از شرایط حصن بودن توحید خوانده است.
نکته درخورتوجهتر دیگری که در تفسیر ما وجود دارد و لغزاننده است، مسئله اسرائیلیات است؛ یعنی مجموعه نقلهایی که از میراث یهودی وارد روایات تفسیری ما شده است که گاهی، گمراهی بزرگی را درباره شخصیت انبیا، مسائل مرتبط با توحید و عصمت انبیا شکل داده است. این موضع امامرضا (ع) در نقد این نقلها و طعن بر آنها، بسیار تأملبرانگیز است.
من نکتهای خیلی خاص را که بسیار مهم است و حتی از چشم مفسران شیعه نیز پنهان مانده است، اینجا بیان میکنم. آیه «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ: و درحقیقت [آن زن]آهنگ وى کرد و [یوسف نیز]اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او میکرد. چنین [کردیم]تا بدى و زشتکارى را از او بازگردانیم؛ چراکه او از بندگان مخلص ما بود» (یوسف، ۲۴)، بسیار معرکهآرا شده است؛ چون ظاهر آیه آن است که زلیخا قصد گناه کرد و بهسوی یوسف (ع) آمد و یوسف هم چنین قصدی داشته تااینکه برهان الهی باعث شده است این اتفاق نیفتد و آن ماجراهایی که در داستان حضرت یوسف (ع) مشهور است، روی دهد.
اگر کسی به سیاق آیات توجه کند، تقریبا متوجه میشود که این «هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا» یعنی آهنگ و قصد در این آیه، نباید جنسی باشد؛ چون ماجرای جنسی به آیه قبلی برمیگردد؛ یعنی آیه «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ ا... إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ: و آن [بانو]که وى در خانه اش بود، خواست از او کام گیرد و درها را [پیاپى]چفت کرد و گفت بیا که از آن تویم. [یوسف]گفت پناه بر خدا! او آقاى من است. به من جاى نیکو داده است. قطعا ستمکاران رستگار نمىشوند» (یوسف، ۲۳).
به قول هنرمندان، سکانس مسئله جنسی به آیه قبل مربوط است که زلیخا طرح کرده و حضرت یوسف (ع) با تمام قدرت درمقابل آن ایستاده است. حضرت امامرضا (ع) اینجا نکته خیلی مهمی دارند که از چشم مفسران ما هم غایب مانده است.
در یکی از مناظرات، یکی از علمای مسیحی یا یهودی از ایشان درباره عصمت انبیا سؤالی میپرسد، امام (ع) بر عصمت تأکید میکنند و آن دانشمند همین آیه را مطرح میکند و تفسیر آن را جویا میشود که قرآن نشان میدهد یوسف (ع) قصد گناه کرده است و امامرضا (ع) میفرمایند: «آنطور که شما خیال میکنید، نیست و آن مسئله تمام شده است». وقتی زلیخا در عشق ظاهریاش شکست میخورد، به توضیح من، به یوسف (ع) حمله میکند تا وی را بزند یا بکشد و یوسف هم چنین قصدی را میکند که خوب طبیعی هم بود و میخواست از خود دفاع کند، اما برهان رب آمد که در داخل دارالاماره و کاخ، چنین اتفاقی نیفتد.
سیدمرتضی وقتی اقوال گوناگون را درباره این آیه میآورد و رد میکند، میگوید به من معنای دیگری الهام شده است و همین تفسیر را بیان میکند، بدون آنکه به حدیث امامرضا (ع) اشاره کند و ایشان هم این روایت را ندیده بود. این مضمون در روایات تفسیری از رویکردهای مهم امام به تفسیر قرآن است.
نکته دیگر این است که چنانکه میدانید، اگر ما بهجای سوره یعنی توحید، هر سوره دیگری را بخوانیم، اشکال ندارد، اما سوره حمد حتما باید در نماز خوانده شود و پیامبر (ص) میفرمایند: «لَا صَلَاهَ إِلَّا بِفَاتِحَهِ الْکِتَابِ»، بنابراین حتما باید در نماز، سوره حمد را بخوانیم. فردی از امامرضا (ع) میپرسد چرا قرآن اینقدر زنده است و امام جواب میدهند به این دلیل و آن دلیل و بعد سؤال میشود: «چرا ما باید حمد را حتما در نماز بخوانیم؟». در اینجا امامرضا (ع) جواب میدهند: «برای اینکه قرآن از ذهن مؤمنان، پاک و مندرس نشود و تعالیم و حقایق قرآنی همچنان در ذهن مؤمنان باشد».
سؤالکننده پرسید چرا حتما باید در نماز سوره حمد را بخوانیم و امامرضا (ع) این جواب را دادند که نشان میدهد سوره حمد، عصاره و گزیده و خط کلی و بیان نهایی و چارچوب اصلی کل معارف قرآنی است و نکته خیلی لطیفی در اینجا وجود دارد. روایت مفصلی از امامرضا (ع) وجود دارد که سوره حمد را بهزیبایی تقسیم کردهاند و متأسفانه در این دو کتاب که روایات تفسیری امامرضا (ع) را جمع کردهاند، نیامده است، با اینکه این روایت باید در ابتدای این دو کتاب میآمد.
جایگاه تفسیری امامرضا (ع) بسیار مهم است؛ البته یکیدو رساله درباره نوع تفسیر روایات حضرت، نوشته شده است، اما در حد رسالههایی که باید باشد و آنچنان که باید گزارش کند، نیست.
میراث قرآنی امامرضا (ع) در روایات تفسیری خلاصه نمیشود. این خیلی تفاوت ندارد و بستگی به این دارد که ما روایات تفسیری را چه تلقی میکنیم. درباره این موضوع در سالهای اخیر، کمی بحث شده است.
برخیها، روایات تفسیری را فقط روایاتی میدانند که بهصورت مستقیم به الفاظ آیه ناظر باشد. ما روایت تفسیری را چنین روایتی نمیدانیم. روایت تفسیری آن روایت و آن نص و متنی است که بهگونهای بر آیه پرتو بیفکند که در این پرتو، آن روایت آیه معنا شود؛ به این صورت اگر نگاه کنیم، میراث قرآنی امامرضا (ع) فقط همین روایتهایی نیست که ناظر بر متن قرآن است.
در این صورت با جمعبندی روایات بیشک به این پرتوافکنی خواهیم رسید. این مسئله محدود به امامرضا (ع) نمیشود و بهکل حضرات معصوم قابل تسری است. روایات تفسیری اهلبیت (ع) به تعبیر شما، نشانگر رویکردی علوی، نبوی و الهی به قرآن است در مقابل انحرافاتی که بهوجود آمده است. اگر کسی پیگیری کند، این مسئله بسیار مهم خواهد بود.
مثلا از امام میپرسند که معنای این آیه چیست و ایشان میگویند دیگران چه میگویند؟ اگر امام تنها میخواستند تفسیر بگویند که نمیگفتند دیگران چه میگویند. امام میخواهند توجه بدهند که یک جریان انحرافی هم وجود دارد و در مقابل آن میایستند.
برای مثال در آیه «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ: سپس در همان روز است که از نعمت [روى زمین]پرسیده خواهید شد» (تکاثر، ۸)، از امام میپرسند معنای نعیم چیست؟ امام میگویند دیگران چه میگویند که سؤالکننده میگوید برخیها میگویند سبزیجات است، برخی میگویند غذا و... است. امام پاسخ میدهند: «شگفتا! اگر امروز به کسی ناهاری بدهید، فردا به رویش میآورید که من به تو ناهار دادهام؟ نعیم همان ولایت اهلبیت (ع) است و نعمت ولایت ماست».
علامهطباطبایی در المیزان و در ذیل یکی از آیات، بحث خیلی مهمی را مطرح میکند و نشان میدهد هرآنچه در هستی دراختیار انسان است، اگر در مسیر خدا باشد، نعمت است والا نعمت است. این یک نگاه در مقابل جریانهای موجود است و تفسیرش، مفصل است که باید در جای خود به آن پرداخت.